⛔️ شبهه: 🔴 شیخی وارد شهری شد وسراغ مسجد را گرفت به او گفتند که دراین شهر مسجدی وجود ندارد ! شیخ گفت مگر شما خدا پرست نیستید؟ گفتند آری هستیم پرسید مگر عبادت خدا را بجا نمی آورید؟ گفتند آری خدا را عبادت میکنیم شیخ گفت اگر مسجد و یا عبادت گاهی ندارید پس چگونه خداوند را عبادت میکنید؟ شخصی به وی گفت فردا صبح به میدان شهر بیا تا به تو نشان دهم چگونه خدا را عبادت میکنیم. شیخ فردا صبح اول وقت به میدان شهر رفت و آن شخص او را با خود به محل کارش برد و مشغول کار شد و از شیخ نیز خواست که به او کمک کند. شیخ از آنجا که به کار کردن عادت نداشت خیلی زود خسته شد و دست از کار کشید و به کناری نشست. هنگام نهار که شد مرد مقدار کمی به او غذا داد و خود نیز مشغول خوردن غذا شد, شیخ گفت که این مقدار غذا خیلی کم است و را سیر نمیکند, مرد پاسخ داد: چون تو خیلی زود خسته شدی و کاری انجام ندادی همین مقدار غذا بیشتر به تو تعلق نمیگیرد و پس از خوردن نهار و کمی استراحت دوباره مشغول به کار شد و در غروب هم دست از کار کشید و یک سکه به شیخ داد و گفت دستمزد یک روز کار۱۵سکه است چون تو خیلی کم کار کردی یک سکه بیشتر حق تو نیست و سپس شیخ و آن مرد به سمت میدان شهر حرکت کردند. در میدان شهر که تعدادی از مردم نیز جمع بودند شیخ پرسید پس عبادت خداوند چه شد؟ آن مرد به او پاسخ داد: ما کار کردن را عبادت خداوند میدانیم بنابراین سعی میکنیم کار خود را به بهترین شکل انجام دهیم، مثلا شخصی که بنا است و کارش ساختن خانه برای مردم است چون کارش را عبادت میداند سعی میکند این کار را به بهترین شکل انجام دهد و یا کسی که شغلش خرید و فروش است تلاش میکند که بهترین اجناس را به مردم بفروشد و خلاصه هرکس به بهترین شکل کار خودش را انجام میدهد. شیخ فریاد کشید پس جهان آخرت چه؟شما برای ثواب و آن دنیای خود چه میکنید؟ شخصی که اتفاقأ فرد فاضل و دانشمندی هم نبود وکسی بود مانند بقیه مردم در پاسخ به شیخ گفت: تو خود کار این دنیایت را به درستی وخوبی انجام نمیدهی، آن وقت ادعای جهان آخرت و دنیایی دیگر را داری؟ واین طور بود که آن شیخ سرافکنده و شرمسار آن شهر و دیار را ترک کرد ودیگر هیچ وقت به آنجا برنگشت. و چه زیبا گفت آن معلم اخلاق سعدی شیرین سخن: عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست. ❇️ پاسخ 🔵 باز هم حکایتی ساختگی و من درآوردی اما با ظاهری زیبا و فریبنده در راستای سست کردن اعتقادات و باورهای دینی و باز هم همان حکایت همیشگی جایگزینی یک کار پسندیده و مورد قبول با یک عمل واجب دینی! 👈 بله همان هایی که مثلاً می گفتند: به جای انجام فریضه ی واجب حج به فقرا کمک کنیم، اینجا هم گفته اند: به جای نماز خواندن و عبادت پروردگار، کار کنیم و خدمتگزار مردم باشیم، زیرا همین ها بهترین عبادت هستند! ❓نخستین سوالی که پیش می آید این است: چه کسی یا چه مکتبی کار کردن، کسب روزی حلال و رسیدگی به امور مردم را عبادت شمرده و برایش ارزش فراوان قائل شده است؟ ❗️پاسخ فقط یک کلمه است: دین مبین اسلام. نمونه ها: (روایاتی از پیامبر اسلام (ص)) 💠 العِبادَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ تِسعَةُ أجزاءٍ في طَلَبِ الحَلالِ. [بحار الأنوار: 103/9/37] ◆عبادت ده جزء دارد، كه نُه جزء آن کسب [روزى] حلال است. 💠 خصلتان ليس فوقهما من البر شىء: الايمان بالله و النفع لعباد الله. [جامع السعادات، ج 2، ص 218] ◆دو خصلت نيكوست كه برتر از آن چيزى نيست: ايمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او. 💠 ان اعظم الناس منزلة عنداللَّه يوم القيامة أمشاهم فى أرضه بالنصيحة لخلقه. [جامع السعادات، ج 2، ص 213] ◆در روز قيامت بزرگ‌ترين منزلت و مقام از آن كسانى است كه بيشترين گام‌ها را در راه خير براى مردم برداشته باشند. 💠رسول گرامی اسلام وقتی متوجه شد دست سعد انصاری به سبب کار با بیل و طناب، زبر و خشن شده است، دست او را بوسید و فرمود: هذه يد لا تمسّها النار. [اسد الغابة، ابن الاثير، ج‌2، ص ‌269] ◆این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمی کند. حالا سوال بعدی: ❓آیا می توان خود را مسلمان نامید اما به بهانه ی جایگاه والای کسب روزی حلال و خدمتگزاری به مردم، از انجام عبادت خدا که به منزله ی شکرگزاری از نعمات و در جهت قرب الهی است، چشم پوشید؟ ❓آیا می توان به بهانه ی عبادت خدمت به خلق، فریضه ی نماز را ترک کرد؟ ❓آیا چون باید سپاسگزار و خادم خلق بود، نیازی نیست سپاسگزار و شاکر خالق بود؟ 👈 پس طبق قاعده ی "اثبات شیء، نفی ماعدا نمی کند"، کار کردن و خدمت به خانواده و دیگران که نزد اسلام از مصادیق عبادت به شمار می رود، هرگز نافی و مانع عبادات دیگری چون نماز و دعا و ستایش پروردگار عالم نیست؛ به ویژه آنکه نماز از واجبات دین اسلام است. شب چراغ کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت https://eitaa.com/shabcheragh2