با سیدجواد داشتیم داوری ها را جمعبندی می کردیم رسیدیم به بررسی حوزوی بودن و غیر حوزوی بودن بعضی از شرکت کنندگان گفتم بعضی ها هم بودند که انگار شعرشان ضد حوزه بود. مثلا فلانی گیر داده بود به فقیه که مردم نان ندارند بخورند تو چرا داری رساله می نویسی... یا فلان شعر که انگار داشت حاج قاسم را مسخره می کرد و... سید جواد گفت اگر دقت کرده باشی این آدم ها شاعرهای خیلی خوبی بودند ، مثل فلانی و فلانی... اما طنز این بلا را به سرشان آورد... نمی دانم طنز چی دارد که خیلی ها وقتی واردش می شوند انگار فکرشان خراب می شود... کاش حداقل روشنفکر می شدند... گفتم قدیم که اینقدر فضا باز نبود، توی شعرا، سنت نصیحت ملوک داشتیم... مواعظ سعدی را نگاه کن، دارد به حاکم می گوید این طور باش و این طور نباش... شعرها بوی خیرخواهی و دلسوزی می دادند نه تشفی خاطر و عقده گشایی... و مثال یکی از شعرهای افشین علا را زدم که ببین چقدر دلسوزانه دارد بالاترن شخص مملکت را نصیحت می کند... حالا گیرم که ما تفکرش را هم قبول نداشته باشیم... @shabhaye_eshragh