یاد #شهیدان حسین و جعفر #فرج بخیر؛ #حسین برای اعیاد میلاد ائمه (علیهم السلام) تمام کوچه و #محل_را_چراغانی_و_تزیین_می‌کرد. همسایه‌های قدیمی هنوز یادشان هست. می‌گویند «بعد از حسین، محله ما چراغانی‌شدن را به خود ندید.» یادم هست که چقدر اصرار می‌کرد تا به او پول بدهیم که وسایل و لوازم بخرد.  🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آخرین بار که #جعفر را دیدم، روز اعزامش بود... آخرین اعزام... وقتی جعفر به انتهای کوچه رسید، ناگهان زانوهایم سست شد و افتادم! دختر و خواهرم که کنارم بودند خیلی ترسیدند. جعفر سراسیمه برگشت! گفت «چی شدی؟ می‌خواهی نروم؟ تو مرا به این راه فرستادی اگر می‌خواهی نروم...» گفتم «نه، برو... #نمی_خواهم_بمانی...» نمی‌دانم چه شد، اما جعفر که می‌رفت یه لحظه دیدم پاهایش روی زمین نیست، انگار روی هوا حرکت می‌کند... دلم ریخت... شادی روحشان #صلوات @shabhayeshahid