بخشی از وصیت نامه پیامبر اکرم(ص) از زبان امام علی(ع) امیرمومنان(ع) می‏فرماید: وقتی رسول خدا(ص) در مریضی آخر خود در بستر بیماری افتاده بود، من سر مبارک وی را بر روی سینه خود نهاده بودم و سرای حضرت(ص) انباشته از مهاجر و انصار بود و عباس عموی پیامبر(ص) رو به روی او نشسته بود و رسول خدا(ص) زمانی به هوش می‏آمد و زمانی از هوش می‏رفت. اندکی که حال آن جناب بهتر شد، خطاب به عباس فرمود: «ای عباس، وصیت مرا در مورد فرزندانم و همسرانم قبول کن و قرض‌های مرا ادا نما و وعده‏هایی که به مردم داده‏ام به جای آور و چنان کن که بر ذمه من چیزی نماند.» عباس عرض کرد: «ای رسول خدا(ص) من پیرمردی هستم که فرزندان و عیال بسیار دارم و دارایی و اموال من اندک است [چگونه وصیت تو را بپذیرم و به وعده‏هایت عمل کنم] در حالی که تو از ابر پرباران و نسیم رها شده بخشنده‏تر بودی [و وعده‏های بسیار داده‏ای] خوب است از من درگذری و این وظیفه بر دوش کسی نهی که توانایی بیشتری دارد!» رسول خدا(ص) فرمود: «آگاه باش که اینک وصیت‏خود را به کسی خواهم گفت که آن را می‏پذیرد و حق آن را ادا می‏نماید و او کسی است که این سخنان را که تو گفتی نخواهد گفت! یا علی(ع) بدان که این حق توست و احدی نبایست در این امر با تو ستیزه کند، اکنون وصیت مرا بپذیر و آنچه به مردمان وعده داده‏ام به جای‏آر و قرض مرا ادا کن. یا علی(ع) پس از من امر خاندانم به دست توست و پیام مرا به کسانی که پس از من می‏آیند برسان.» امیرمومنان(ع) گوید: «من وقتی دیدم که رسول خدا(ص) از مرگ خود سخن می‏گوید، قلبم لرزید و به خاطر آن به گریه درآمدم و نتوانستم که درخواست پیامبر(ص) را با سخنی پاسخ گویم.» 🌺🇮🇷 آخرین وصیت امام حسن مجتبی (ع) چه بود؟ امام حسن مجتبی (ع)، در آخرین لحظات حیات مبارکش، برادرش امام حسین (ع) را نزد خود خواند و به آن حضرت وصیت کرد: «این است آن چه وصیت می‌کند به آن، حسن بن علی به برادرش حسین بن علی؛ وصیت‌ می‌کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد. پرستش می‌کند او را، از آن سبب که شایسته پرستش است … من تو را سفارش می‌کنم‌ای حسین! به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری و از نیکوکارشان بپذیری و برای آن‌ها جانشین و پدری مهربان باشی و دیگر آن که، مرا نزد رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او، شایسته‌تر از دیگران هستم و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده است و قرابتی که با رسول خدا داری سوگند می‌دهم که اجازه ندهی در این راه، به خاطر من، به اندازه خونی که از حجامت گرفته می‌شود، خونی ریخته شود تا آن گاه که رسول خدا (ص) را دیدار کنم و شکایت خود نزد او برم و آن چه از این مردم، پس از وی بر ما رفته است، به او گزارش کنم.» 🌺🇮🇷 @shabnamshabna