🔶 فضای هیات گرم بود.
وسط روضه، چندباری یک نسیم خنکی میخورد توی صورتم ولی روسری روی صورتم کشیده بودم و نمیدونستم از کجا میاد.
موقع سینهزنی که روسری رو کشیده بودم کنار، دیدم این دخترک با بادبزنش رد میشد و ما رو نوبتی باد میزد... الهی قربون مهربونیت / زينـب مرزوقـــے
@Fars_plus