یک که میگم آماده کن یه کوله پشتی سفر🎒 باید بریم از اینجا ما کجا بریم خبر خبر📣 دو که میگم زودی بگو میخوایم بریم کرببلا میگیم آقا داریم میایم زودی بازم سمت شما سه که می گم زنگ می زنیم ☎️ به دوستا و به آشناها میگیم میریم زیارت و هستیم اونجا یاد شما چهار که میگم با من بیا به مرز خوب با صفا مرز دوتا کشوره که از هم دیگه شدند جدا پنج که میگم سلام بده از همین جا به اون آقا میخوایم بیایم زیارتت آقا توان بده به ما شش که میگم برو نجف شروع میشه از همین جا قرار عاشقی ما رسیدن به کرببلا هفت که میگم با هر قدم یه نیت از این دور بکن یه نیت سلامتی هم نیت ظهور بکن هشت که میگم تو موکبها بشین درست سمت خدا بگو خدا با این پاها میخوام برم کرببلا نه که میگم بگو خدا تاول پاهامو ببین اگر بودم کرببلا بودم یاور و یار دین ده که میگم زودی بیا عمود 14 صفر هفت با دیدن گنبد زرد غصه ها از قلب ما رفت سلام آقای مهربون دیدی یار فرزندتون ممنونم از شما که باز قبول کردی ما رو آسون آی بچه ها قبول باشه زیارت شما همه ان شاء الله که باشین شما تو این مسیر بازم همه 🖌شاعر انسیه سپاهی