نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky