ساحل چشمان من که بر ساحل چشمان تو میهمان شده ام میهمان صنمی نازوخرامان شده ام تا به این ساحل و این بزم تو راهم بدهی باید از کنج لبت آب حیاتم بدهی    ٔساحل چشم شما جان به جهان خواهد داد سینهٔ مرده دلان را هیجان خواهد داد من که از مروهٔ چشمت به صفا آمده ام از بت و بتکده ها تا به خدا آمده ام چشم تو قبله من روی مهت میخانه به شبستان دلم شمعی و من پروانه ماه در ساحل چشمان تو اردو زده است سربه زیر آمده وپیش تو زانو زده است شوقم این است که با عشق توبد نام شوم سر بازار شوم شهرهٔ ایام شوم شوم انگشت نمای همه مردم شهر چه به مسجد چه کلیسا چه به میخانه و دهر تو رفیعی و رفیع والدرجاتی  جانا ساحلی بر من و کشتی نجاتی جانا تو که لیلای من استی و رفیع والدرجات زائر چشم توام حاجت من آب حیات چونکه بر شاعر خود لطف و عنایت دارید بوسه ای بهر صله کنج لبش بگذارید 🔹 عضو کانال 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌷 گلچین بهترین شعرهای فارسی 🌷 گلچین موسیقی ✅ انتشار سروده های شما در کانال 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @shaeranehayemahkhaky 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺