🌹🌹🌹🌹 حاجیان از طواف برگشتند، مجلسی بین راه برپا شد تا زبان را گشود حضرت عشق، چشم‌ها ترجمان دریا شد دُرّ و یاقوت بر زمین می‌ریخت، گوش‌ها حلقه بر سخن بستند لحظه‌ی صحبت رسول‌الله، آسمان غرق در تماشا شد روز عید "غدیر خُم" آمد، روز "اکملت دینکم" آمد عرشیان دسته‌دسته بوسیدند، دست خورشید را که بالا شد همه‌ی اهل خاک در آن روز، دست بیعت به نور دادند و - غنچه‌ی نوشکفته‌ی اسلام، با نفس‌های مرتضی وا شد * روز، پایان گرفت و شب آمد، ماه در دامن محاق افتاد شب‌پرستان به شهر برگشتند، سایه‌ی فتنه باز پیدا شد ابرهای سترون تیره، لب به انکار ماه وا کردند روزگار زمانه تاریک و – تیره‌تر روزگار دنیا شد سایه انداخت شب به روی شهر، سامری‌ها به صحنه برگشتند ساحران گرد آمدند و باز، نوبت معجزات موسا شد صبح موعود می‌رسید از راه، سمت مسجد روانه می‌شد ماه غرق در لا اله الا الله، طرح شق‌القمر مهیّا شد * آه! پنجاه و یک بهار گذشت، از غدیر همیشه جاریِ عشق کربلا روی نیزه‌ها گُل کرد، غدر بعد از غدیر پیدا شد کوفه بدنام شد از آن روزی، که خیانت به آسمان‌ها کرد در لغت‌نامه‌های انسانی، شهر نامرد، کوفه معنا شد... @shaeranehowzavi