با عمر کم اش دغدغه ی خاک وطن داشت در راه وطن پیرهن زخم به تن داشت با عشق خمینی به دل حادثه می زد با پرچم ایران تن او میل کفن داشت هر ثانیه غلتیده به خون سرو رشیدی هر بار غمی تازه به جان، بوم کهن داشت روزی که وطن تشنه ی شق القمری بود او در سرش اندیشه ی «فهمیده» شدن داشت او رفت به میدان و عمل کرد به تکلیف روزی که کلام همه قید شک و ظن داشت... @shaeranehowzavi