ای با جهان به صلح رسیده
با ما به صلح باش دمی چند
گاهی نگاه کن که ببینی
ما را احاطه کرده غمی چند
در خلوتیم و راه گریزی
از این حصار تنگ نمانده است
مهمان کن این خیالترین را
گاهی به دلخوشی، قدمی چند
ما را امید نیمنگاهی -
از آن دو چشم مست؛ تمناست
در انتظار، بلکه ببارد -
از چشمهای تو کرمی چند
گیسوی تو اگرچه پریشان
گیسوی تو اگرچه پر از شب
ما زندهایم تا که بمانیم
گمگشتگان پیچ و خمی چند
مانی تو را به نقش درآورد
سعدی تو را به شعر درآورد
باشد که یادگار بماند
در وصف چشم تو قلمی چند...
#حسین_سنگری
@shaeranehowzavi