ای که دریای دلت بی انتها و بی کران
رو ح و جانم با نفس هایت نم باران گرفت
تا توکل بر خدا شد درسِ آغازین تو
هرچه در دفتر نوشتم رنگی از ایمان گرفت
کرد روشن سِحرِ لبخندت مسیر زندگی
با خلوصت دفترم صد رنگ، از عرفان گرفت
سحر و جادویِ کلامت درد را از دل ربود
عطرِ لبخندِ تو را این باغ واین بستان گرفت
همچو شمعی سوخت جانت تا که چون پروانه ای
آرزو هایم میانِ باغِ رویا، جان گرفت
دست بوسم ای معلم، در کلاسِ مهرِ تو
چشمه ای از عشق و احساساتِ نو، جریان گرفت
جاده ها تاریک و می رفتم چه سرگردان درآن
چشم نابینای من با دستِ تو درمان گرفت
خانه ی امن دلم شد با حضورت مدرسه
پا به پای خستگی هایت دلم بنیان گرفت
#لیلا_تقوی_لمراسکی
#روز_پاسداشت_معلم
@shaeranehowzavi