طی می کنم شیراز را تا شهر مشهد از گنبد فیروزه ای تا کنج مرقد مثل کبوترهای جلد صحن جامع پر می زنم هر روز در اطراف گنبد وقتی حرم هستم شبیه کودکی هام گم می کنم خود را میان رفت و آمد هر لحظه می آیم بهشتت از سر شوق می ریزد اشکم مثل یک باران ممتد من را شبیه کفشدارت محترم کن ای عشق ناب ای وسعت لطفت زبانزد چون پرچم سبزت مرا پابند خود کن آقای خوب مهربان پور محمد با این امید طی می کنم راه سفر را تا نام من هم مادرت زائر نویسد ای وعده ات صادق بیا تا وقت مردن دیوانه ات سر روی دامانت گذارد @shaeranehowzavi