برق شمشیر قلم عمق بیان را میشکافت
بی زبان در دست او حرف دهان را میشکافت
باقر علم نبی بر توسن فرزانگی
خنجرش هی سینه تنگ گمان را میشکافت
از قنات شهر علم جد خود با یا علی
راه جاری کردن آب روان را میشکافت
محفلش باغ بهشتی در بیان اهل بیت
هر چه می فرمود او قلب جنان را میشکافت
وقت رویش بود حضرت سال ها در مدرسه
روی کاغذ دانه های مرغ جان را میشکافت
مثل آن صوری که از آن قبرها منشق شود
با حدیثش زنده می شد هر که آن را میشکافت
حق آباء خودش را این چنین کرد او ادا
ارث باقیمانده از پیغمبران را میشکافت
#محمد_رحیمی
#شهادت_امام_باقر علیهالسلام
@shaeranehowzavi