🍃🌹 روی کتف کوه ایستادم و تورا صدا زدم باد... چادر تو را کنار زد دلم گرفت وال ها درآبهای رام آسمان رو به سوی مرزهای دور بال می زدند دختری شبیه تو شال سبز و قرمزی به ساعد درخت بست و رفت چشمه ای میان صخره چون صدای عارفی شکسته دل صاف و دلنشین ولی حزین از میان ریگ های تیره می گذشت سر گذاشتم به دوش تخته سنگ آسمان مرا به حال خود گذاشت گریه کردم آنچنان که سالهای دور در حضور آفتاب شرقی ات میان برف 💠 💠 @shaeranehowzavi