◀️صحبتهای حجة الاسلام شیرازی در خصوص حاج قاسم . اسفند ۱۳۹۷، بشار اسد به تهران آمد و ملاقات مهمی با مقام معظم رهبری و آقای رئیس جمهوری کرد. هماهنگی س درفر بشار اسد با نیروی قدس بود؛ آمد و رفت ایشان از نظر امنیتی می‌بایست حساب شده می‌بود. حتمی احتمال داشت او را توی مسیر ترور کنند. زمان دقیق سفر آقای اسد، به آقای روحانی اعلام شد، و ایشان هم به استقبالش رفت و در ملاقات با مقام معظم رهبری هم حضور داشت، اما ناهماهنگی در نهاد ریاست جمهوری، به غیبت آقای ظریف در این ملاقات منجر شد. آقای ظریف در همان روزها به عللی استعفای خود را تقدیم رئیس جمهوری کرده بود. برخی این شائبه را درست کردند که این استعفا، برآمده از اختلاف میان آقای ظریف و سردار سلیمانی است. رسانه‌های بیگانه هم بر اساس همین شائبه، ناشیانه این مسئله را توی بوق کردند. همان روزها، با حاج قاسم از خانه به ستاد نیروی قدس می‌رفتیم. حسین پورجعفری هم توی ماشین بود. سردار سلیمانی به حسین پورجعفری گفت «حسین، آقای ظریف را بگیر؛ با او صحبت کنم». آقای پورجعفری، شماره را گرفت و گوشی را به حاج قاسم داد. دقایقی به شوخی و احوال‌پرسی گذشت؛ گرم و صمیمی. بعد خیلی جدی به آقای ظریف گفت «شما نمی‌بایست استعفا می‌کردید. اشتباه کردید. انشالله همین الان به وزارتخانه بروید.». دو بار با او تماس گرفت و آقای ظریف به احترام سردار سلیمانی برگشت. حاج قاسم همان روز مصاحبه کرد و از ظریف تمجید کرد. یک بار هم بعد از اینکه آمریکا ظریف را تحریم کرد، با لباس نظامی برای دیدن ظریف به وزارت امور خارجه رفت و به او خداقوت و تبریک گفت که به سبب حمایت از مواضع رهبر معظم انقلاب، مورد غضب و دشمنی آمریکا قرار گرفته است. برای خودش تکلیف می‌دانست حالا که آقای ظریف، حرفی انقلابی گفته که آمریکا عصبانی شده، باید تمجیدش کرد؛ اگر آقای روحانی حرفی در جهت مقاومت زده، باید حمایتش کرد. سلیمانی نمی‌ترسید؛ نه از گلوله و توپ و تانک، نه از کشته شدن و نه از حرف این و آن. اینکه درباره‌اش چه خواهند گفت، چه کسی خوشش می‌آید، چه کسی بدش می‌آید، برایش مهم نبود و برای او جلوگیری از تفرقه، مهم‌ترین وظیفه به حساب می آمد.