بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌧 🌧 ✍ «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ.» 📌 تناقضات ۱۰ گانه آشکار و عقلی محض ریال: ✅ تناقض شماره 2⃣ «تعیین نرخ بهره برای سپرده، سپرده‌گذاران کوتاه‌مدت و بلندمدت بانکی، به منظور جبران تنزل ارزش سپرده‌های سپرده‌گذاران، به لحاظ عدم تعادل و توازن صد در صدی میان حجم پول و کالا و تأمین پول بهره بانکی از راه خلق پول‌ از هیچ و به هم خوردن هر چه بیشتر این تعادل با خلق پول‌ جدید.» ارتقاء و بازنویسی توسط برادر سید شهاب‌الدین شریفی از اعضاء فعال جمعه مورخه ۱۴۰۲/۰۱/۱۸: 🔰برای فهم هر چه بهتر تناقض شماره 2 لازم است گفته شود چون سیاست‌گذاران پول‌های اعتباری از همان ابتدا نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند، میان حجم پول و کالاهای موجود در بازار با پشتوانه تولید ناخالص ملی تعادل صد در صدی برقرار کنند، پول‌های اعتباری از همان ابتدا مبتلا و ملازم با تنزل ارزش، تورم و بودند!!! ظاهر امر حاکی از آن است که نمی‌خواستند، اگر می‌خواستند مگر مرض داشتند پایه تعادل میان حجم پول و کالا را از پایه ثابت و طبیعی و دائم التعادل طلا به پایه متغیر و مجهول و غیر طبیعی و ممتنع التعادل تولید ناخالص ملی تغییر دهند؟! آری! از همان ابتدائی که قرار شد پشتوانه پول‌های اعتباری، تولید ناخالص ملی باشد، و طلا نباشد، سیاست‌گذاران امر به هر بهانه یا به هر دلیلی، از سر لاعلاجی یا از سر اضطرار نتوانستند یا شاید هم کاملاً عالمانه و عامدانه نخواستند به رقم دقیقی از تولید ناخالص ملی دست یابند. لذا از همان ابتدا، رقم تولید ناخالص ملی مجهول یا مغفول ماند! و چون عملاً ممکن نبود یا نمی‌خواستند به صورت کاملاً دقیق ارقام تولید ناخالص ملی مشخص باشد، بالاجبار یا برای عوام فریبی، باید متوسل به محاسبات آماری و حدس و گمان‌های علمی کارشناسان حوزه‌های اقتصادی می‌شدند، و نهایتاً ارقامی را اعلام می‌نمودند!!! از ملانصرالدین پرسیدند: مرکز زمین کجاست؟! گفت: همان جائی که میخ طویله خر من است! پرسیدند: روی چه حسابی؟! گفت: باور ندارید! بروید متر کنید!!! آری! به همین علت از همان ابتدا بین حجم پول های چاپ شده و کالاهای موجود در بازار تعادل و موازنه صد در صدی برقرار نگردید!!! لطفاً دقت کنید!!! یا اگر هم به رقم دقیقی دست یافتند، که بعید است دست یافته باشند، به منظور اهداف خاصی که برای عدم برقراری تعادل و توازن صد در صدی میان حجم پول و کالا در منظور داشتند، ناآگاهانه یا کاملاً آگاهانه و عامدانه حجم پول بیشتری نسبت به کالاهای موجود در بازار، وارد چرخه اقتصادی حوزه پولی_بانکی نمودند. در نتیجه به صراحت می‌توان گفت: از همان ابتدا پول‌های اعتباری دچار تنزل ارزش بودند، که اندکی بعد، خواهی نخواهی این تنزل ارزش در بازار خودش را نمایان می‌نمود!!! پس از نمایان شدن تنزل ارزش پول‌های اعتباری کارشناسان و سیاست‌گذاران امر دور هم جمع شدند و پیشنهاد دادند، برای جبران تنزل ارزش سپرده‌های بانکی چاره‌ای نیست جز آن که به تعیین نرخ بهره متوسل شد. بعد که نرخ بهره تعیین گردید، با این مسئله روبرو بودند که حال چگونه پول بهره‌های بانکی را تأمین کنند؟! لاعلاج گفتند: چاره‌ای نیست جز این که برای تأمین پول بهره‌های بانکی مجدداً پول چاپ شود!!! و بدینوسیله با چاپ پول جدید برای تأمین پول بهره‌های بانکی خواسته یا ناخواسته به تغییر بیشتر تعادل و توازن میان حجم پول و کالاهای موجود در بازار دامن زدند!!! ✅ نکته و نتیجه: بانک‌ها با مجوز دولت‌ها، به بهانه جبران تنزل ارزش پول، که در ذات پول اعتباری است و همواره ملازم با آن است و اجتناب از آن محال است؛ و حاصل عدم تعادل صد در صدی ابتدائی میان حجم پول و کالاهای موجود در بازار است، متوسل به تعیین نرخ بهره می‌گردند، و پس از تعیین نرخ بهره اجباراً باید باید برای تأمین پول بهره‌های بانکی از راه خلق پول از هیچ اقدام کنند، که این خود موجب افزایش مجدد حجم پول بدون پشتوانه و در نتیجه به هم خوردن بیشتر تعادل میان حجم پول و کالاهای موجود در بازار گشته و نقض غرض می باشد. وقتی بدینوسیله تعادل بین حجم پول و کالاهای موجود در بازار که می باید صد در صدی باشد، بیشتر به هم خورد، خواهی نخواهی تورم تشدید می گردد و جامعه ناگهان، با سیلاب‌های سهمگین تورمی که اجتناب از آن محال است روبرو می شود!!! این در حالی است که از همان ابتدا به صورت خودکنترل و با سرعت عمل بالا به تعادل صد در صدی میان حجم پول و کالاهای موجود در بازار دست می باید و از همان ابتداء اجازه نمی دهد حوزه پولی پولطلا دچار تنزل ارزش و مصیبت‌های بعدی پول اعتباری گردد. ☄ . ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ https://eitaa.com/shahabe_sageb1347