💠|🌱 💠۲)سوءظن توی گیلان غرب و جزو نیروهای گروه اندرزگو بودم. یکی دو روز بود که رفتار ابراهیم با من تغییر کرد! خیلی مرا تحویل نمی گرفت شب بهش گفتم چیزی شده؟ گفت: از تو توقع نداشتم فلان کار را انجام بدهی با تعجب گفتم من؟! اشتباه می کنی بعد ثابت کردم من این کار را نکردم ابراهیم صبح روز بعد مرا صدا زد اگر اجازه می دادم حاضر بود جلوی جمع دستم را ببوسد خیلی معذرت خواهی کرد و گفت من به خاطر حرفی که یک آدم...زده بود در مورد او سوء ظن پیدا کردم خواهش می کنم من رو ببخش دیگه ندیدم که ابراهیم با شیندن سخن این و آن، زود تصمیم بگیرد چون قرآن می فرماید: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَة فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ﴾حجرات/۶ 💠برگرفته از کتاب خدای خوب ابراهیم 💠شهید ابراهیم هادی|•🕊🥀