می دهد دست تا شوم پابوس
جاده ها باز می شود تا طوس
سمت قزوین دوباره شمس شموس
می فرستد برای من اتوبوس
بنگر راهی کجا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
گرچه هستم خراب، می طلبد
ساغرم را شراب می طلبد
تشنه را با شتاب می طلبد
ذره را آفتاب می طلبد
مثل تیر از کمان رها شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
حال من جور دیگری شده است
وارد شور دیگری شده است
غرق در نور دیگری شده است
مست انگور دیگری شده است
بی خود از خود نگو چرا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
شور دارم چه شور و حالی من
دارم اینجا دل زلالی من
در هوایی چقدر عالی من
بال وا کرده ام چه بالی من
کفتر گنبد طلا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
مادرم سوی پنجره فولاد
همسرم سمت صحن گوهرشاد
پسرم مثل آهویی آزاد
هر کسی می دود به سوی مراد
خود من محو در فضا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
رکن داری مقام هم داری
در حرم استلام هم داری
زمزمی در کلام هم داری
حاجی ات را سلام هم داری
اگر اینگونه با صفا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
چشمه ای هست در ولایت تو
همه سیراب از عنایت تو
راویان غرق در روایت تو
شرط توحید شد رضایت تو
شکر ِحق با تو آشنا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
نقشی از لا اله الا الله
می کشی روی سینه ام ناگاه
در دل برکه می گذاری ماه
السلام علی امین الله
در حریم تو با خدا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
ناگهان سرخ می شود پرچم
یاد یابن الشبیب می افتم
از حرم می دوم به سوی حرم
دو زیارت کنار هم یک دم
وارد صحن کربلا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
در قیامت که سخت در به درم
پیش من نیست مادر و پدرم
به امید تو در دل خطرم
با شما از صراط می گذرم
وعده کردی و من رضا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
#شاعر_هنرمند_بسیجی_سید_محمد_حسین_ابوترابی
#انجمن_شعر
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین