♂️ خط قرمز برای اعتقادش ... يكي از اقوام در منزل ما شروع به بدگويي از انقلاب كرد. حاج حسين با او وارد مجادله شد و سعي كرد با دليل و برهان سخن او را رد كند، اما آن فرد هيچ اهميتي نمي داد و حرف خودش را مي زد. بالاخره حاج حسين به او گفت: شما كاملاً در اشتباه هستين و خودتونم اين موضوع رو مي دونين، ولي حاضر به قبولش نيستين. اگه به اصرارتون ادامه بدين بايد دور منو خط بكشين و بهتر كه ديگه تو منزل من پا نذارين. اين كلمات حاج حسين نشان از قدرت تجزيه و تحليل بالاي او داشت به طوري كه همه حاضران در آن جلسه از استواري عقيده او متحير شدند. ❤️ آخرین نگاه پسرم ... وقتي از خونه رفت بيرون به من گفت: باباجون، حلالم كن. دلم لرزيد، هيچ وقت موقع خداحافظي اين طوري صحبت نمي كرد. هميشه مي گفت: منو دعا كنين. گفتم: اين چه حرفيه كه مي زني؟ خنديد و رفت. به مادرش گفتم: نمي دونم چرا حسين اين طوري حرف زد. هنوز به سر كوچه نرسيده بود كه برگشت و براي ما دست تكان داد. با صداي بلند گفتم: حاج حسين، مواظب خودت باش، ولي جوابي نداد. او رفت و مرا براي هميشه از ديدن چهره ماهش محروم كرد..... هدیه به ارواح مطهر شهدای عزیزمان و صبر خانواده معظم ومعزز شهداء صدها گُل زیبای « صلوات » 🌺《اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم》🌺 🌹 🌹https://eitaa.com/shaheadaneh ┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄