فراموش نمیکنم یکبار زمستون خیلی سردی بود و در حال برگشت به سمت خونه بودیم. پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. تا دیدش فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد و به اون پیرمرد داد ! بعدم یه دسته اسکناس بهش داد! پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه ، مرتب می‌گفت: جوون خدا عاقبتت رو بخیر کنه. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahedbhradnasr