داستان ها و واقعیت های زندگی ارزشمند شهدا عازم خدمت سربازی شد ، در آنجا خودش را زخمی دنیا دید و زمین گیر نفس . دستانش رو به قبله بلند بود و گریه برگونه هایش جاری و از معجزه های الهی ، آیتی طلب میکرد ... طولی نکشید اجابت از خداوند ، به مبارک بادش آمد و او با استاد عارف و عالم فرزانه ، آیت الله شیخ محمد ناصری دولت آبادی ، در اصفهان آشنا شد و از آنجا بود که سوخته و بیمار مولایش مهدی (عج) گردید و عاقبت به عشق وصالش کاروانی را به سوی مسجد مقدس جمکران به راه انداخت . دوستانش پیشنهاد کردند با این کار درآمدی کسب کند . خیلی ناراحت شد و گفت :" برای گشایش و فرج می رویم نه برای پولدار شدن " به برادرش توصیه کرد : " قبل از خوابیدنت حتما با امام زمان (عج) درد و دل کن " به تنها کانال رسمی شهید عبدالمهدی کاظمی در ایتا بپیوندید؛ •┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈• 🚩 @shahid2abdolmahdi2kazemi 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠