*داستانِ فرماندار فقیر
بسیار زیبا🌹*
*✍امیرالمومنین علی علیه السلام نامه ای به مردم حمص نوشت و فرمود :*
" ای مردم حمص، لیستی از فقرای شهرتان را برایم بفرستید تا از زکات جمع آوری شده برایشان بفرستم " .
زمانی که لیست فقرای حمص به دست امیرالمؤمنبن رسید، اسم سعد بن عامر رضی الله عنه ،
والی(فرماندار) حمص سوریه هم در بین اسامی فقرا بود.
امیرالمؤمنین شگفت زده شد. خودش به حمص رفت آنجا هم والی و هم مردم را صدا زد.
از مردم پرسید: "چه انتقادی از والی تان سعد بن عامر دارید؟ "
مردم گفتند: ما سعد بن عامر را می پسندیم، او دادپرور و عادل است ولی تنها سه عیب دارد :
اول اینکه از صبح تا ظهر از خانه بیرون نمی آید و با ما نیست.
دوم اینکه شبها پیدایش نیست و ما او را نمیبینیم
سوم اینکه در هفته یک روز غایب میشود و ما اصلا او را نمی بینیم.
امیرالمؤمنین با شگفت زدگی تمام
رو به سعد کرد و گفت چه جوابی برای انتقادات مردم داری؟؟
سعد شروع به جواب دادن کرد و گفت:
*اول:* من هر روز تا ظهر نمیتوانم از منزل خارج شوم چون کارهای خانه را انجام میدهم، همسرم مریض است و ما در خانه خدمتکاری نداریم.
*دوم:* شبها مرا نمی بینند، چون من روزهایم را برای خدمت به آنها صرف میکنم و شبهایم را برای خودم و عبادت پروردگارم اختصاص داده ام.
*سوم:* اینکه در هفته یک روز نمیتوانم از خانه خارج شوم، چون من تنها همین یک دست لباس را دارم و آنروز باید آنها را بشویم و منتظر بمانم تا خشک شود.
امیرالمؤمنین که این صحبت ها را شنید، اشک از چشمانش جاری شد. قبل از اینکه از حمص خارج شود، زکات را بین فقرای شهر تقسیم نمود، سعد بن عامر هم یکی از آن فقرا بود.
تغییر با چنین مردانی قابل اجراست.
اگر میخواهیم در دنیا و قیامت سرفراز و پیروز باشیم، پیرو چنین افرادی باشیم. 🍃❤️
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10648