بودجه مملکت برای مملکت است نه محل چراغانی برای من !!!! وقتی(دکتر مصدق) پیروزمندانه از دادگاه لاهه به میهن برگشته بود تمام ایران و مخصوصاً در تهران همه جا جشن و چراغانی بود. مرحوم دکترمصدق به محض این که از هواپیما پیاده شد. از باقر کاظمی، کفیل نخست‌وزیری که به استقبال او آمده بود پرسید: در غیبت من از بودجه محرمانه نخست‌وزیری برداشتی شده است یا خیر؟ مرحوم کاظمی جواب می‌دهد: چون اهالی و کسبه جنوب‌شهر می‌خواستند در این جشن ملی شرکت کنند و قدرت مالی نداشتند، ما از بودجه محرمانه شش هزار تومان برای چراغانی و مشارکت آنها در جشن عمومی پرداختیم. دکترمصدق علی‌رغم این که برای مرحوم کاظمی احترام خاصی قائل بودند با تندی می‌گوید: «این بودجه مملکت است نه محل چراغانی برای من، و همان جا کیفش را روی پایش می‌گذارد و دسته چک شخصی خود را در می‌آورد و یک برگ چک‌ شش هزار تومانی صادر می‌کند و آن را به مرحوم کاظمی می‌دهد و می‌گوید: * این را همین امروز به جای مبلغی که از حساب برداشته‌ای بگذارید.*