🕊💌 *نامه ای آتشین بعد از شلیک گلوله
🕊 در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی *رستمعلی* و پیشانیش را شکافت.
🕊 صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و بر روی کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که *شهید* شد.
🕊 ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که *رستمعلی* نامه داری
◇ فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود :
*رستمعلی جان*، امروز پدر شدی،
◇🕊وای ببخشید من هول شدم،
سلام عزیزم،
نمیدونی چقدر قشنگه،😍
بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی،
عین خودته، کشیده و سبزه،کی میای عزیزم ⁉️😢
🕊 از جهاد اومده بودن دنبالت می خوان اخراجت کنن،
خنده ام گرفته بود.
مگه نگفتی بهشان که جبهه ای ؟
تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج خواهی شد .
مهم نیست،
وقتی آمدی؛
دوباره سر زمین کار می کنی،
این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد، همان بهتر که اخراجت کنند.
◇ عزیزم زود برگرد،دلم برایت تنگ شده ...
🕊 *
#شهیدرستمعلی_آقاباباپور* ❤️
بابلسر _ مازندران
شادی روح شهید آقاباباپور صلوات.✨🌹
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9948