👌خاطره ای که در ذهنم باقی مانده، شهید و زن شهید بازی بود🙂 من اصلا باورم نبود که حامد برود سوریه اصلا همیشه شوخی میکردم 💫 یک روز به حامدگفتم اصلا به من نمی آید زن شهید بشوم☹️ اصلا بلد نیستم  حامد گفت اشکالی ندارد بیا یاد میگیرم خوابید و چادرسیاهی را بر تنش کشید و گفت حالا تمرین کن و هرچه می خواهی بگو، ان روز دو نفری خیلی خندیدیم😂☺️ 🕊شبی که پیکر حامد را آوردند صحنه این خاطره به ذهنم می رسید💔 راوی:همسر شهید 🌹 💌| @shahid_dehghanamiri