همچین که خانوم ام البنین ناله میزد
ناگهان دید خانمی قد خمیده.....
داره می اد سمتش دو نفر هم زیر
بغلهاشو گرفتن
اخه زینب نمی تونه کمر راست راه
بره اخه دیگه کمر زینب خمیده
اخه زینب مصیبت برادر دیده
اخه زینب داغ علمدارو علی اکبرو
اصغر دیده
اومد پیش ام البنین که ارومش کنه
صدا زد
یا ام البنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم _اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگی سید و سالار ندیدی