🌱 🌷علی اصغر خنکدار در هنگام وداع، بلباسی را در آغوش گرفته بود و رهایش نمی کرد. در بین خداحافظی بچه ها، وداع آن دو نفر از همه تماشایی تر بود. 🔹دقائقی قبل از عملیات والفجر ۸، علی اصغر چهره ای متفکرانه به خود گرفته بود. ⛵️وقتی قایق ها بسمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان ازجا برخاست و گفت: 😍بچه ها! سوگند به خدا من کربلا را می بینم... آقا اباعبدالله را می بینم... بچه ها بلند شوید کربلا را ببینید. ❗️از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانی اش. آرام وسط قایق زانو زد. خشکمان زده بود. بصورتش خیره شدم، چون قرص ماه می درخشید و خون موهایش را خضاب کرده بود... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹