#خاطرات_شهدا🕊
#کبوتران_خونین_بال_و_خونین_تن🕊
🎒سال دوم راهنمایی بود و ما در کرج زندگی می کردیم. قرارشد که مقام معظم رهبری برای دیدار با مردم کرج تشریف بیاورند. مردم همه جا را چراغانی کرده بودند. من به خانه آمدم و دیدم که رسول در خانه است. در حالی که نباید در آن ساعت از روز خانه می بود. علتش را از رسول پرسیدم. گفت : امروز معلمشان سر کلاس گفته بود : ما نمی دانیم این حکومت را چگونه باور کنیم؟!!! از یک طرف می گویند اسراف گناه است و از طرفی هم شهر را چراغانی کرده اند!!! بروید ببینید در شهر چه خبر است؟!!!
🔹حرفش که به اینجا می رسد رسول بلند می شود و می گوید : چراغانی که چیزی نیست،
جانمان را هم فدای آقا می کنیم.
👤معلم هم عصبانی می شود و می گوید : خلیلی باز تو حرف زدی؟! در این کلاس یا جای منه یا جای تو! رسول هم از سر جایش بلند می شود و می گوید : شما استادی و من به احترام شما می روم.
#شهید_رسول_خلیلی🌿(محمدحسن)
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹