📝تجربه یکی از خوانندگان کتاب بعد از چاپ این کتاب [خانم دکتر گفت:] از همکارانتان پیگیری کردم الان هم یکی دو ساعته توی خیابان ایستاده و منتظر شما هستم.... گفتم: با من چه کار دارید؟ گفت: این کتاب روال زندگی ام را به هم ریخت. خیلی مرا در موضوع معاد به فکر فرو برد اینکه یک روزی این دوران جوانی من هم تمام خواهد شد و من هم پیر میشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل دینی رو رعایت نمی کردم، اما در یک خانواده معتقد بزرگ شده ام. یک هفته بعد از خواندن این کتاب، خیلی در تنهایی خودم فکر کردم. تصمیم جدی گرفتم که توبه کامل کنم. من نمیتوانم گناهانم را بگویم اما واقعاً تصمیم گرفتم که تمام کارهای گذشته ام را ترک کنم. درست همان روز که تصمیم گرفتم، تصادف وحشتناکی صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود دیدم! کاملا مشاهده کردم که روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملک الموت مهربان و بهشت و زیبایی ها را ندیدم! دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم. ادامه دارد.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊