شب سوم محرم فرارسید و چقدر فضای امشب هیئتمان فرق می کند امشب چه سریست که انگار در و دیوار به هم ریخته اند ؟! گویا همه ی اشیاء گریه می کنند! مگر امشب متعلق به کیست؟ پیر روشن ضمیری می گفت شب سوم محرم ،برای سه ساله ی امام حسین علیه السلام عزاداری می کنند. میگفت خیلی اتفاقات برای این دختر کوچک کم سن و سال افتاد او می‌گفت شب هنگام، از قافله جا ماند می‌گفت خارهای بیابان پاهای کوچکش را آزار دادند، پیرمرد با بغض گلویش، بریده بریده می گفت با ضرب تازیانه ی بی رحم ، بدن کوچکش را سیاه کردند تا آنجا که زن غساله هم نتوانست دلیل کبودی های جسم پاکش را بفهمد با صحبت های آن پیرغلام ، حالا بهتر می فهمم چرا امشب فرق می کند شاید مهمترین دلیلش همین باشد که در چند قدمی ما نیز رقیه های کوچکی وجود دارند که در ایام خردسالی یتیم شده اند راستی عزیزان داستان جواد محمدی را شنیده اید؟ میگویند او نیز مثل اربابش شهید شد میگویند روزی در همین کوچه ها و خیابان ها راه میرفت و با مردم سلام و احوالپرسی میکرد و در مراسم اربابش نوکری میکرد تا اینکه روزی با کاروانی از عشاق به دیار عشق سفر کرد و از همانجا به سوی بهشت برین پر کشید الهی بمیرم! میگویند پیکرش را به فرزندش نشان ندادند رقیه(س) سر بابا را دید اما او.. بگذریم..بگذریم فقط حواسمان باشد امشب مجلس متعلق به سه ساله هاست امشب درب خانه ی دختربچه ای آمده ایم که با دستانش کوچکش، گره های بزرگی را باز میکند ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii