درست کردن غذا کمک میکرد سالاد درست میکرد. خانه را جارو میکرد. بعد از رفتن مهمان ها هم می ایستاد کنار من و کمک میکرد تا خانه را مرتب کنیم. تازه بعدش کلی از من تشکر میکرد که خسته شده ام. مهمانی هایمان هم معمولاً طوری بود که زنها جدا باشند و مردها جدا. میگفت این طوری همه راحت ترند اگر هم چیزی میخواست، خودش می ایستاد پشت در اتاق و من را صدا میزد تا وسیله ای را که میخواست بهشان بدهم. مهمانی هم که میرفتیم دوست داشت زنها و مردها از همدیگر جدا باشند. حتی خانه یکی از دوستانش بودیم و او خبر نداشت. موقع سفره انداختن دوستش را صدا زده بود کنار و بهش گفته که بود جوری خانمت ناراحت نشود، سفره ها را از همدیگر جدا کن. برای من سخت است با نامحرم سریک سفره بنشینم. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii