🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
💔 #بسم_الله «الحمدلله»هایی در زندگی هست که فراموش کرده بودم. حواسم پرت چی بوده، یادم نیست. شُکرهای
توی دنیای ما دیـــــدار و روبه رو شدن با آدمها دو روی متضاد دارد. گاهی آن قدر برای ملاقات عزیزی مشتاقیم که ثانیه‌ها را برای دیــدارش می‌شمریم ســـــر از پا نمیشناسیم خودمان و دور و بــــرمان را مهیا میکنیم برای لحظه ی دیدار آن روی دیگر سکه بعضی ملاقــات هاست که به هــــر دلیلی خوشایند ما نیست گاهـــــی شرمنده ایم از این کـــه با کسی روبه رو بشویم جایی بد کرده ایم به او حقش را ادا نکرده ایم تکلیفمان را انجام نداده‌ایم این طور وقتها دلمان مـــــی خواهد روز ملاقات هــــی عقب بیفتد تا بلکه بتوانیم توی این فاصله جبران‌ بکنیم. همه ی این روزها و شبها جلو رفتنها و عقب افتادنها، بلند شدن‌ها و زمین خوردنها، ذکـــــرها و غفلتها؛ آخرش به آن ملاقات ختم‌میشود؛ «انک کادِحُ إِلى رَبِّكَ كَدحاً فَمُلاقیه.» باورت میشود؟! برای‌همین است که یکـی از نشانه های اهل خشوع، همین است که به این ملاقات ایمان دارند باورشان شده خدایشان را ملاقات می کنند؛ «الَّذینَ يظُنُّونَ إِنَّهُم مُلاقوا رَبِّهِم." آن روز را یوم التلاق نامیده‌اند؛ یعنی روز ملاقات روز روبه رو شدن....آماده ای؟! بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم يُلقى الرّوحَ مِن أَمرِه عَلَى مَن يَشاءُ مِــــن عِبادِهِ لِيُنذِرَ يَومَ التَّلاقِ.