صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ الحُسَین “علیه السلام”
میگفت مدتی بود هرچه صدایش میزدم
جوابم را نمیداد...
خوابشرا دیدم وگفتم چرامن را فراموش
کرده ای ؟؟؟
از اتاقی که درآن وسایل هیئت، نگهداری
میشد بیرون آمد و دررا بست و رفت ...
باخودم گفتم حتما توهم است که
جــواد
رادیدهام بگذارمثل همیشه صدایشبزنـــم
اگرجوابمرا دادپس حقیقت است نهتوهـم
جــــــواد ...
داداش جواد....
در عین ناباوری برگشت و گفت :
چــــــرا انقدر مرا صــــــدا میزنـــی؟؟
چه کارمهمی داری کههرروز وشب صدایم
میزنی؟؟
گفتم یعنی نمیدانی؟خودت خوب میدانی
کهکجایکارم گره افتاده فقطدستم رامثل
همیشه بگیر...
چرا انقدرآمدم مزار وصدایت زدم جوابم را
ندادی؟؟
گفت:راستشرابخواهیسرمانشلوغ است
گفتم:مگرآنطرف چهکاری داری که سـرت
شــــــلوغ است ؟؟؟
گفتسرم نه ، سرمان...
هر روز و هر شب دور اباعبـــدللّه(؏) ایم و
در جلســات ارباب با بقیهی شهدا شرکـــت
میکنیم 🫀🥺
گفتم خب تو چهکار میکنی ؟
تشتیپراز استکانهایچایروضه در دست
گرفت و رفت به سمت آشپزخانهی هیئت.
گفت مشغول کارهای هیئت
اینجاهم بابقیهی شهدامشغولهیئتیم....
مخصوصاً شبــــــهای جمعــــــه ...💔
#شما_فرستادید ✉️
#امام_حسین (علیه السلام)
تنها کانال رسمی
#شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•••୫❥
@shahid_javad_mohammadii