🔴 به مناسبت نهم دی ماه_ روز بصیرت 📩 خاطرات کف خیابان کاورت رادربیار... 2⃣ یک امداد امد چهار نفر بودیم سوار شدیم، امدادگر به من گفت را دربیار! بین را اغتشاشگرها می گیرند وامبولانس رو می زنند! رفتیم بیمارستان حضرت رسول (ص) تا نگو یک انجا جمع شدند،ومنتظرند مجروح بسیجی اوردند کنند! جمعیت هم زیاد بود، از ما چهار نفر یک پیرمرد، یک جوان سی و چند ساله، شلوار داشت، ما دونفر هم لباس شخصی، یک پسر بچه تهرانی هم بود با تفنگ بادی زده بودن پاش، یکی دیگه سنگ خورده بود سینه اش دنده هاش بود، اون رفت پایین، به محض رفتن دور امبولانس شلوغ شد، امدادگرها سریع فرستادنش داخل، من تا امدم پایین گفت برو بالا، من رفتم بالا بلافاصله چنان شد، جو رو بهم ریختن، یکی می گفت بچه چند سالمه وکشتید،! یکی می گفت بچه دوساله ام چه گناهی داشت و، یکی می گفت اخه بچه شش ماهه چه گناهی کرده بود کشتیش؟ با مظلوم نمایی جو را جوری کردن که انهایی که اغتشاشگر هم نبودن کردند به امبولانس! یک دفعه اجر وسنگ بود که می امد داخل، ماشین پر شد سنگ واجر! معلوم بود از اماده کردند، راننده امدادگر دور ماشین می گرفت می گفت نزنید، ولی می کشیدن کنار ومی زدند، ی خانمی هم با موبایل می گرفت، همچنان سنگ بارانمان می کردند بغل دستی بیچاره به خاطر مجروحیت دفاع هم نمی توانست کند ان رو می زدند😔 ولی من بعضی از سنگها رو بادست می گرفتم، یک نفر یک تیغه بلند🗡 دستش بود می امد می زد ومی رفت، وقتی،،،، ادامه دارد،،،⏪ 🎤راوی:م-ح 📒برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹ ✳️كتابخانه ديجيتال جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي (حيدريون) مجمع جهاني خادمين شهدا https://eitaa.com/shahid_ketab110 __________________________ eitaa.com/joinchat/shahid_110