🌸 لب تر کنی برای تــــو شعر تر آورم از واژگان سرخ، دوصد لشکر آورم پای قلم به لرزه بیفتد ز دست من تا نام نامی تــــو به هر دفتر آورم حتی هزار ســـال اگر بگذرد، دریغ از رتبه‌ی کمال تو، من سر در آورم بر مسند ولایت دل تکیه کن، که من ایـنـگـونـه آرزوی دلـــــــم را بر آورم فریاد کن که مأذنـه تکبیر گویدت نطقی نما که بر سر هر منبر آورم فرزند بوترابی و با اقتــــــدا به تو سجده به خاک پاک در حیدر آورم تسلیم تیغ توست گلوی یهودیان گر شمه‌ای خبــر ز در خیبر آورم جانا بخواه تـا که سپاهی به عزم رزم باری ز گوشه گوشه‌ی این کشور آورم ای ذوالفقار عشق! به تیغ قلم قسم بنگر ز دشمنــت چه پدرها در آورم مقصودم از سرودن این چامه عشق بود مرگا به من ز نامـــــــت اگر نان در آورم این تحفه گر قبول نیفتاده می‌روم تا شعـر تـازه‌ای و از این بهتر، آورم 🆔@shahid_mahdi_bakhtiyari72