[ شهيد مسعود عسگري]
مسعود يه راننده حرفه اي موتور و ماشين بود
براي بخشي از فعاليت هاش دوره هاي مختلفي در زمينه خودرو و موتور گذرونده بود و مثل هميشه تو دوره ها درخشيده بود.هر موقع موتور سنگين دستش بود تازه انگار بال و پر گرفته بود و حسابي باهاش از خجالت آسفالت كف خيابون در ميومد.
و برعكسش من،تاحالا موتور سوار نشده بودم.
يه روز اوومد و گفت: بايد رانندگيت خوب باشه و همينطور موتور سواري.
گفتم :سخته،تو خودتو نگاه نكن از بچگي سوار موتوري.
گفت: تو بيا من درستش ميكنم.
بعد از مدتي بالاخره تونستيم شروع كنيم،
كلاس خصوصي ما شروع شده بود.
روز اول جاي كلاچ و ترمز جلو رو هم قاطي ميكردم.
چند روز درميان، بعد از ظهرا ميرفتيم آموزش و تمرين
يه بيست روزي گذشته بود كه ديگه خيالش ازم راحت شده بود، روي موتور و پشت من كمتر حرص ميخورد.
ميرفتم و ميومدم واسه خودم.البته تو خيابونهاي نه چندان شلوغ.
اوضاعم روي موتور خوب شده بود،حالا ديگه مثل روزهاي اول مردم پشت سرم به خاطر آروم رفتن و گير كردن وسط خيابون بوق نميزدن،تازه هر از گاهي من يه راننده ناشي پيدا ميكردم و به تلافي روزهاي اول پشتش بوق ميزدم، خيلي از دستم شاكي ميشد.خودش هم كلا با بوق كاري نداشت.
اما همچنان تو اصل كار مهارت لازم رو پيدا نكرده بودم.
تو خيابونهاي باريك و شلوغ و ترافيك خوب نميتونستم از بين ماشينها راه باز كنم و حركت كنم و معمولا كند بودم.
يه روزي مثل هميشه تو شهر ميچرخيديم و من راننده بودم، رسيديم به ترافيك و سرعتمو كم كردم تا آروم از كنار ماشينها رد بشم،بين دوتا ماشين فاصله كمي بود .البته به نظر من كم بود و مسعود ميگفت زياد هم هست.
گفت: براچي آروم ميكني،موتور رو از شتاب ميندازي از اون بين رد شو ديگه.
گفتم: نميتونم يه وقت ميزنيم به ماشين مردم،
گفت تو برو و جلوتر رو ببين و فرمون رو صاف نگه دار
رد ميشيم.
با همون سرعت زياد،خيلي خوب از وسط دو تا ماشين رد شديم.
بعدش بهش گفتم :خوب رفتم استاد؟خدايي با چند سانت فاصله خوب رفتما...
خنديد و گفت: تو نميري كه! من دارم از پشت همش حركت موتور رو اصلاح ميكنم.اگه ول كرده بودم كه زده بودي به هر دوتا ماشين.
گفتم :نه بابا.خودم رفتم.
گفت :فكر ميكني برا چي تو اين مدت يه تصادف هم نداشتيم...!
تازه متوجه شدام كه چي ميگه.
اون موقع بود كه فهميدم خيلي مونده تا بشم "موتور سوار".
-------------------------
#شهید
#خاطره
https://eitaa.com/shahid_masoud_asgari