به آخر محرم و سالگرد قمری شهادت مسعود و مصطفی نزدیک میشیم . لحظه هامو با خاطراتشون سپری می کنم . هر حرکت، کلمه و جمله ای منو یاد عزیزانم میندازه . امروز با خبر شدم چهارشنبه صبح از طرف موسسه راهپیمایی گذاشتن از حرم شهدای گمنام ابوذر تا حرم شهدای زمزم . با شنیدن اسم حرم شهدای زمزم یاد خاطره از مسعود جانم افتادم: . دو سه روزی بود مسعودمو ندیده بودم رفته بودم برای مراسم خاکسپاری شهدای گمنام توی بوستان زمزم . مراسم تموم شد، داشتیم برمی گشتیم که بین جمعیت مسعودو دیدم . شروع کردم به دویدن به سمتش و صداش میزدم دختر خواهرم کنار بود گفت خاله زشته نرو سمتش، توی مرداست... گفتم توی مردا باشه، دو سه روزه بچه مو ندیدم از توی چمن ها و بین شمشاد ها میدویدم تا زودتر به مسعودم برسم صداش میزم ولی توی شلوغی صدامو نمی شنید رسیدم بهش دستشو گرفتم تا منو دید لبخند قشنگ همیشگی روی صورتش نشست سلام و علیک کردیم.. گفت مادر امشب دارم میام خونه شما برید منم میام با دیدن مسعود انگار دنیارو بهم داده بودن پر از نشاط و آرامش برگشتم خونه و منتظر شدم تا برسه... . قربون خدا برم، من که طاقت دو سه روز دوری مسعودو نداشتم و با دیدنش زن و مرد و شلوغی نمی شناختم، میدویدم تا به پاره تنم برسم حالا به کجا رسیدم! نزدیک پنج ساله میوه دلمو ندیدم . دیروز بعد از نماز صبح کارهامو انجام دادم برنامه مو تنظیم کردم و گفتم دلم خیلی تنگه مسعوده، برم بخوابم تا خوابشو ببینم خوابیدم پسر با معرفتم مثل همیشه ناامیدم نکرد، اومد به خوابم یه سری خواب دیدم بیدار شدم، گفتم حیفه بذار باز بخوابم و دوباره ببینمش چند بار بیدار شدم دوباره خوابیدم و مسعودو هر دفعه میدیدم توی خواب برگشته بود خونه و زندگی عادی داشتم، کار انجام میدادیم، صحبت می کردیم ولی دلم آروم نبود می گفتم مسعود برگشته اگر عاقبتش شهادت نباشه چه خاکی به سر کنم نکنه سرنوشت پسرم عوض بشه نکنه... ، نکنه... و نکنه های دیگه نگرانی عاقبت بخیریش لذت دیدنشو کمرنگ می کرد بیدار شدم و خدارو شکر کردم که خواب بوده و سرنوشت پسرم تغییر نکرده. از دلتنگیم کم شده بود و راضی تر از همیشه برای عاقبت بخیری پسرم . شهادت نوش جون پاره تنم حتی اگر قرار باشه خوابشو نبینم توی لحظه لحظه های زندگیم مثل قبل احساسش نکنم دستمو نگیره نگاهم نکنه بازم از شهادتش راضیم و خدارو بخاطر عاقبت بخیری پسرم با تمام وجود شکر می کنم.. . با تمام وجود میگم مصطفی و مسعودم شهادت نوش جانتون با افتخار دوری و دلتنگیتونو تحمل می کنیم. .