کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💐 بین حسین و مصطفی | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار اسماعیل صادقی 6⃣ #قسمت_ششم (قسمت آخر) «باورم
💐 بین حسین و مصطفی 6⃣ (قسمت آخر) «باورم این بود که این بار شهید می‌شود» 🌹 ... او هم که بی تاب شهادت بود. من احساس می‌کردم او هر روز دارد خودش را مهیا می‌کند. نوع عبادتش، نوع رفتارش، نوع زندگی کردنش طوری بود که همیشه آماده شهادت بود. منقطع بود. رفتار ایشان در این دهه آخر عمرش مثل شب عملیات بود؛ شب‌های عملیات که همه وصیت می‌نوشتند و فقط یک کوله می‌بستند و آماده می‌شدند. یعنی هر لحظه آماده بود. نه فقط در منطقه و میدان جنگ، بلکه حتی در خانه خودش هم که بود این آمادگی را داشت. 📝 آقای اخلاصی دامادشان تعریف می‌کرد: زمانی بنیاد جانبازان وام می‌داد. ایشان گفتند وام را نمی‌خواهم. بنده گفتم خب وام را بگیرید و به من بدهید. قسط‌هایش را هم خودم می دهم. ایشان گفتند من رو بدهکار نکن. من همه کارها و حساب‌هام صافه! یعنی این قدر آماده بود. 💠 برکت پس از شهادت من با وجود علاقه شدیدی که به ایشان داشتم، همیشه دعایم این بود که عاقبتش ختم به شهادت شود. آخرین باری که آمد اصفهان با هم قرار گذاشتیم. بعد از حدود دو ساعت گپ و گفت، هنگام خداحافظی که ایشان را در آغوش گرفتم، باورم این بود که این بار شهید می شود. بعد از شهادت ، شهادت شهید زاهدی خیلی برایم سنگین بود و حسم این است که خدا آن قدر به آقای زاهدی فرصت زندگی داد که با توشه پرحجمی به شهادت برسد. 🔸 آقای زاهدی در این سن با این خدمات و سوابق، شهادتش ویژه شد و حتی برکت، بعد از شهادتش هم جاری بود. بزرگترین عملیات نظامی تاریخ، عملیات «وعده صادق» شد. ان شاءالله این‌ها همه‌اش جزو مقدمات و علائم ظهور است و طبق مشیت الهی خون این‌ها جاری و اثرگذار است. ✍🏻 برگرفته از 🎙 راوی: سردار اسماعیل صادقی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی