با روی ماه علی جان چگونه وداع کند حسین جانم بره عزیزمه، پسرمه... علی اکبر منه، گل پسر لیلاست میره میدان علی جان علی تشنه است، آخه قربانی بخوان بکنند آب میدن😭😭😭😭 ولی اون نامردا تشنه لب شهیدش کردن اسب علی اکبر جلوی چشمش وسط جنگ گرفته میشه، اشتباهی سمت میدان .. داد بزن ای وای علی...پدر داره می بینه😭 پسره آقاجان رو گیر میارن، نیروی دشمن زیاده می ریزن سر علی جان، بابا حسین؛ بابا حسین... ارباً اربا شد.. با شمشیرهاشون به جان علی اکبر افتادن... می بینی تسبیحی داری، نخ تسبیحت پاره میشه، دونه هاش می ریزه دورت، علی را تکه تکه کردن😭😭 این علی را که تکیه کردن دانه دانه ریخته است زمین بیارید جامه ای از برایم که جمع کنم دانه دانه پیکر را... کی دیده گل پسرش ریز ریز به صحرایی بریزه... طاقت نداری دیگه آقاجان طاقت نداری علی اکبر اما دل به دشمن نداد، حسین (ع) پای حرفش هست. پای حق ایستاد... هل من ناصر ینصرنی... حالا اینا رو ما داشتیم توی دفاع مقدس میرفت روی مین یا هرچی جوان ما، سن کم، دانه دانه پیکرش می ریخت زمین میگن توی جبهه یه جوانی گفت می خوام من تماما جون بدم برای وطنم، منو قل بدید 😭😭😭 راه باز کنم از جسمش یه نایلون میارن، تکیه هاش رو از زمین جمع می کنند و میشه یه کیسه. حسین جان حسین جان حسین جان حالا بگم توی سوریه چی شد؟ بگم یا نه... موقعی که محسن اومد و کمین گذاشته بودند، مجروح بود اسیر شد، چی آوردن ازش، شهید کردن و تکه تکه، ارباً اربا؛ چه کنم پسرم سر نداره آخ شهیدی که مادر نداره زهرا مادری می کنی ؛ بگم روح الله قربانی رو بگم وقتی شهید شد مادر نداشت، مامان رسول گفت یه جوری مزار بذارید، روح الله مادر نداره، برای جفتشون گریه کنم...😭 ما را مدافعان حرم آفریده اند...😭