❤️به نام مهربان خدايي كه شهادت را ارمغان قلب هاي عاشق قرار داد... ✍نامشان مصطفي بود و مهدي ... در جبهه هاي نبرد همه اين دو را سيد ابراهيم و غلامحسين مي شناختند... دو برادر از جنس دو دوست... هردو براي خودشان يلي بودند... مصطفي پدر محمد علي شش ماهه ... مهدي تك پسر و پشت و پناه خواهران و مادر ,اميد پدر... پدر مهدي چنين گفت:بعد از مهدي, مصطفي شد پشت و پناه قلب مجروحم ... خصلتش بود, تاب ماندن نداشت,در حاشيه چشمانش غروب غريب موج ميزد... پرواز مهدي و حسن را شاهد بود... بغض درد آلودي حنجره قلبش را سخت تنگ كرده بود... به مهدي سفارش كرده بود: سلامم را به ارباب عاشقان برسان... تاسوعا را غنيمت ديد و بر قله سعود رفت تا نماز عشق را پشت عباس حرم اقامه كند...و كوچيد ... پدر مهدي باز هم شاهد عروج فرزند ديگرش شد... اين روزها در نگاه پدر مهدي,عكس دو آشيانه خالي از كوچ پرستو هايي عاشق بود... مهدي!خيلي آقايي! دست به سلام رساندنت داداش حرف نداره... ميشه سلام اين شكسته بال زمينگيرو هم به ارباب عاشقان برسوني؟؟؟ "شوق پرواز" كبوتر هاي زخمي قرار قلب مسكينم شده... تقديم به مهربان شهيد تل قرين"شهيد ميرزا مهدي صابري"و عاشق شهيد حلب "شهيد مصطفي صدر زاده"...🌹🌹دو پرستوي دمشق 🌹🌹 . .         https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh