میخواستم تو را خورشید بنامم...
از روشنایی منتشرت...
دیدم که خورشید...
سکه صدقهای است که تو...
هر صبح ،از جیب شرقیات در میآوری...
دورسر عالم میچرخانی و...
در صندوق مغرب میاندازی!
و بدینسان استواری جهان را تضمین میکنی.
میخواستم نام تو را ابر بگذارم...
از شدت کرامتت...
دیدم که نسیم...
فقط بازدم توست...
که در فضای قدسی فرشتگان...
تنفس میکنی!
به اینجا رسیدم که:
زیباترین و زیبندهترین نام...
همان است که خدا برای تو برگزیده است!
ای کریمترین بخشندهی روی زمین...
ای جواد!
#شهادت_امام_جواد
#سید_مهدی_شجاعی