از کتاب خاطرات سفیر این کتاب پر از نکته های نابه اما من این نکته رو برای گروه انتخاب کردم: ...یاد بچگی هام افتادم؛ اون روزها که چهار پنج سالم بیشتر نبود و مادرم که همه موفقیتام رو از ایشون دارم به من می‌گفت: «بیا بازی کنیم... تو یه مسلمونی و من یه کافرم... ببین میتونی به من ثابت کنی که خدا وجود داره » و من چقدر این بازیا رو دوست داشتم. مادرم بدون ملاحظه سن من استدلال هایی در رد خدا می آورد که من رو جدا به شک می انداخت. بعد خودش توضیح می‌داد که جواب این شکیات چیه و دوباره ادامه بازی 🌟🌟🌟🌟 وقتی به یاد لحظه های ناب این کتاب میافتم میدونم که تمام اون لحظه های زیبا مدیون مادری هست که فقط تو همین چند خط ازش یاد شده اما قطعا در نگاه خدا سهم ویژه ای داره در خلق این همه زیبایی به امید روزی که مادرها بدانند چقدر مسئولیتشون مهمه چقدر یه کار باری به هر جهت نیست چقدر مطالعه، کار روی نفس و مهارت میخواد که باید براش وقت گذاشت مادر بودن یعنی تربیت یک انسان یعنی امانتدار خدا بودن و اونقدر مهمه که تو هر سن و شرایطی که هستیم باید از همین الان برایش وقت بگذاریم تا لحظه های بیشتر را از دست ندیم و نتیجه اش فقط سهیم بودن در ارتقا یک یا چند بچه نیست مادر بودن یعنی میتونی یک دنیا رو تغییر بدی یک دنیا رو خدایی کنی و... و سلام بر مادر تمامی مجاهدان راه حق جهاد در هر شکل و هرکجا یه منتظر: http://eitaa.com/joinchat/763559948Cce4b0118d8 پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98