⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل چهارم؛دفاع مقدس 🔸صفحه:۴۷-۴۸ 🔻قسمت سی و‌دوم:نماز اول وقت ✍اواخر جنگ دشمن دوباره در مناطق میانی فکه تک زده بود . خیلی از بچه های اطلاعات عملیات شهید شده بودند . فقط چندتا مانده بودیم . باحاج قاسم رفتیم نزدیک جبهه های میانی،سروگوشی آب داده و ‌شرایط رابسنجیم. 🍀این خط دست نیروهای ارتش و به شدت زیر آتش بود . حاجی از نزدیک خط را بازدید کرد و بعد برای صحبت به سنگرفرماندهی ارتش که همانجابود رفتیم . وقت نماز شد. خیلی به نماز اول وقت پایبندبود. بلندشد،نمازش رابخواند. 🔹درمقابل چشم فرماندهان به نماز ایستاد. حیرت زده به کارهایش نگاه می کردم . شاید اگر من بودم ،برای اینکه جایگاهم به عنوان فرمانده یکی از لشکرهای سپاه خدشه دار نشود . نمازم رابه تأخیر می انداختم ‌و راضی نمی شدم در آن مکان نماز بخوانم ،اما حاجی این حرف ها برایش معنا نداشت. یک بنده مخلص به تمام معنا بود . 🗣محمدرضا سخی از رزمندگان لشکر ۴۱ثارالله نشریه فکه ۲۰۲ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯