⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل پنجم : جنوب شرق و اشرار 🔸صفحه:‌۸۴ 🔻ادامه قسمت هفتادو ششم : عفو عمومی ✍تصمیمش جدی بود. بعداز آن بیانیه ای تنظیم کرد و داد دست بچه ها و گفت ببرندصداوسیمای کرمان بخوانند. چند نقطه راهم مشخص کرد و سریع مستقر شدیم . جالب بود که اشرار سه روز صف کشیده بودند وسلاح تحویل می دادند . باور کردنی نبود ،تااین حد مجهز باشند. ازسلاح سنتی و شکاری داشتندتا کالیبر۵۰و سلاح های سنگین ،یک انبار اسلحه جمع شد. خیلی از آن ها آن قدر سرگرم شرارت بودند که از هیچی خبر نداشتند. فقط یک قاسم سلیمانی می شناختند وبس. یکی شان موقع تحویل سلامش گفت: من تسلیم جمهوری اسلامی سلیمانی هستم. 🗣حسن پلارک فکه ۲۰۲ 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️