🔵🔵🔵"مشارکت انتخاباتی" مشروط یا ملزوم؟!
جلال رشیدیکوچی، از نمایندگان مجلس در بخشی از یک مصاحبه با ایسنا پیرامون انتخابات آینده با بیان اینکه امید مردم به این دولت و مجلس بود که بتوانند وضعیت معیشت آنان را سامان دهند اما در عمل این اتفاق آنطور که باید نیفتاده است، اظهار کرد: از نظر بنده بهبود وضعیت معیشتی مردم نکته مهمی برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات است. در کنار توجه به معیشت، مسائل دیگری در مشارکت مردم در انتخابات موثر است مثلا سلایق مختلف سیاسی در عرصه انتخابات حضور پیدا کنند.
او میافزاید: بنده معتقدم اگر وضعیت معیشت و اقتصاد مردم بر همین روال بماند و یا اگر بدتر شود، ما هرچقدر هم که فضای سیاسی را برای کاندیداها و جریان های مختلف سیاسی باز کنیم، به نتیجه ای نخواهیم رسید.[1]
*انتظار بود آقای رشیدی بعنوان یک وکیل مردم و نماینده مجلس، بیشتر از این در جریان ساختارها و فرایندهای سیاسی و حکومتی در ایران باشند و تحلیلهای صحیح را ارائه کنند.
مثلا اینکه بدانند مجلس هیچ وظیفه اجرایی در کشور ندارد و اگر جنسی گران میشود یا در جایی ناکارآمدی هست؛ در وهله اول مجلس پاسخگوی اصلی نیست بلکه دولت بعنوان قوه مجریه و حاکم اصلی اجرائیات کشور است که باید پاسخگوی این قضایا و مشکلات باشد.
و اما مسئله مشارکت.
این یک اشتباه سیاسی بزرگ است که فردی دانسته یا ندانسته مشارکت مردم در انتخابات را به گزینه A یا گزینه B منوط کند.
چون نفس انتخابات یعنی حضور و نفس حضور یعنی نقش مردم در تعیین یا اصلاح فرایندهای اجرایی و قانونی کشور.
یعنی میتوان نتیجه گرفت که در هنگامه مشکلات؛ اتفاقا بایستی میزان حضور مردم در انتخابات بیشتر و پررنگتر باشد تا جامعه از مفرّ صندوق رأی راهی به سوی عبور از مشکلات بگشاید و کسانی را به منصههای انتخابی بفرستد که بتوانند بر اساس مسئولیتی که پیدا میکنند؛ بخشی از مشکلات را استشفا دهند.
دقت شود که در این فرایند، هرگز به لحاظ منطقی نمیتوان حضور مردم را به چیزی مشروط کرد چون همانطور که اشاره شد نفس حضور در انتخابات یک الزام عقلی است برای عبور از مشکلات یا بهبود شرایط. و معنی ندارد که فردی نخواهد مشکلاتش حل شود!
لازم به اشاره است که اول کسی که در سپهر سیاسی ایران بحث "مشارکت مشروط" را مطرح کرد و البته به "تحریم انتخابات" اشاره داشت؛ سعید حجاریان بود.
فلذا پر واضح است که هر کس بخواهد حضور مردم در انتخابات را به چیزی منوط یا مشروط کند؛ طبعا آلت دست سعید حجاریان و سایر "فرماندهان فتنه اقتصادی" شده است.
دقت شود که مسئله رأی ندادن به این دلیل که نامزد دلخواه ما در انتخابات نیست، هم به لحاظ منطق سیاست و هم از حیث دموکراسی صحیح نیست. زیرا فرد رأی دهنده در این شرایط بایستی نامزد نزدیکتر را انتخابات کند. (نظیر رفتار مشارکتی اصلاحطلبان در انتخابات سال 92)
چه اینکه میپذیریم نفس مشارکت در انتخابات یعنی برداشتن ولو یک گام به سمت بهبود دادن شرایط و کاهش مشکلات. با نامزد کاملا مطلوب یا با نامزد نزدیک. فلذا اصل مشارکت در انتخابات هرگز ملغی یا مشروط نمیشود برای جزئی ملزوم در پیوست لازم انتخابات و مردمسالاری است.
همچنین است که باید توضیح داد علیرغم آنکه مشارکت انتخاباتی یک "اصل ملزوم و رکن پیوسته دموکراسی" است اما حکومتها حق اجباریسازی آنرا ندارند.
زیرا اجباریسازی مشارکت در انتخابات به لحاظ "عقلانیت جمهور" یک امر ممکن نیست و مثل اینست که جامعهای بخواهد آزادی یا استقلال یا تلاش برای بهتر بودن را اجباریسازی کند.
از این حیث است که مشارکت انتخاباتی همانقدر که الزامی و عقلانی است؛ اما حاکمیتهای پیشرفته نباید و نمیتوانند که آنرا دچار اجباریسازی قانونی کنند.