"طالبان" درباره هژمونی ایران چه می‌داند؟! 🟢🟣🟡 صفار هرندی: ایران به نقطه‌ای رسیده که ملت‌های دیگر را هم حفظ می‌کند حسین صفارهرندی، فعال اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سخنانی در یادواره شهید "محمدرضا فرهادی" در بیرجند گفته است: سرعت رشد به گونه‌ای خواهد بود که تبدیل به ابرقدرت خواهیم شد. اگرچه به لحاظ نظامی ابرقدرت شناخته شده‌ایم اما این اتفاق در ساحت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هم دور از انتظار نیست. به گزارش ایرنا، او تصریح می‌کند: "ایران به نقطه‌ای رسیده که هم خود هم دیگر ملت‌ها را حفظ می‌کند، امروز دست پرورده‌های جمهوری اسلامی خود معلم و راهبر شده‌اند و تاثیر فراوانی از رهبر جمهوری اسلامی و مریدان رهبری گرفته‌اند."[1] *صحبت‌های آقای صفارهرندی که دلایل و مستندات واضحی برای اثبات آنها وجود دارد؛ نشانی است از واصل شدن ایران و انقلاب اسلامی به مرحله "هژمونی"! هژمونی یا "قدرت چتر"؛ به قدرتی گفته می‌شود که از لحاظ ابعاد مختلف حکمرانی و ایدئولوژی به مرحله‌ای می‌رسد که از درون مرزهای خود خارج می‌شود، به صدور گفتمان می‌پردازد و منافع خود در اقصی‌نقاط جهان را بی‌هیچ واهمه‌ای تحصیل می‌کند. قدرت هژمونیک همچنین از متحدان و وابستگان خود نیز انواع حمایت‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، ضد تحریمی و... را به‌عمل می‌آورد و این رخداد هرگز ممکن و میسور نیست مگر به دلیل قدرت اقتصادی درونزا و اقتدار اقتصادی یک هژمونی. در کنار لزوم تدقیق در این مفهوم افتخارآمیز اما باید دانست که هژمونی بودن هرگز به معنی بی‌مشکل بودن نیست و همه هژمونی‌های معدود دنیا نیز با انواع و اقسام مشکلات مختلف اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و... مواجه‌اند. لکن خصلت هژمونی اینست که برای حل این مشکلات ناامید نیست، وابستگی ندارد و همواره در مسیر اصلاح مشکلات و بهبود زندگی مردم در حرکت است. گفتنیست مسئله "هژمونی ایران" اگرچه مورد توجه سایر قدرت‌های جهانی قرار دارد اما کشورهای کوچکتر و بعضا حاکمیت‌هایی که در قبال ایران مرتکب دشمنی یا بی‌مبالاتی هستند باید بیشتر درباره این معنا تفکر کنند. حکومت جدیدالولاده طالبان نیز از همین دسته است و سران آن باید با تعمق بیشتری به هژمونی ایران نگاه کنند. خاصّه اینکه همسایگی با یک قدرت برتر قواعد خاص خود را دارد و البته این قواعد لازم‌الاجرا هستند. (خوانش تجربه اوکراین و رعایت نکردن قواعد همسایگی با هژمون روسیه در این زمینه ضروریست) هژمونی در یک معنا همچون دریایی آرام اما با امکان طوفان‌هایی بنیادبرانداز و ژرفایی بسیار عمیق است که سیادت خود را بر هر جنبنده‌ای تحمیل می‌کند.