✍سیره زندگی سردار شهید ذبیح الله دریجانی طبق روایت همسر شهید...
🔹وقتی به مهمانی میرفتیم برایش مهم بود که چه کسی غذا درست میکند نمازخوان است یا نه؟
🔸اگر نمازخوان بود غذا را با نشاط میخورد.
🔹یک روز خانه یکی از بستگان بودیم که نمازخوان نبود گفت غذا به من نچسبید گفتم دیگر نمیرویم گفت نه میرویم ولی تو تلاش کن تا او نماز بخواند و همین طور هم شد.
🔸شیمیایی شده بود بدنش تاولهای بزرگی زده بود میخواستیم به دریجان برویم پیرمردی سالخورده گفت من نمیتوانم پشت وانت بنشینم یکی از بچهها گفت اگر جلو بنشینی ذبیح الله اذیت میشود پیرمرد میخواست حرف او را گوش کند که ذبیح الله متوجه شد و آمد او را پیش خودش برد.
🔹در مدتی که مجروح بود کنارش بودم نالهای از او نشنیدم.
🔸بیشتر وقتها میگفت طوری نیست هنوز لایق شهادت نشدهام خدا میخواهد گناهان را با مجروحیت پاک کند تا شایسته شهادت شوم.
#شهید_ذبیح_الله_دریجانی@shahidan_kerman