✍به مناسبت سالروز شهادت شهید محمدتقی ابوسعیدی...
💢دست در جیب ژنرال عراقی من باید بروم پیش حاج قاسم برگرفته از کتاب گل محمدی...
🔹یک تکه کاغذ از جیبش درآورد برای لحظه ای عرق نشست روی پیشانی اش نگاهی به مطالب روی کاغذ انداخت و آن را همانطور که بود جمع کرد و گذاشت توی جیبش بعد هم بلند شد و گفت من باید بروم پیش حاج قاسم، کار واجبی دارم گفتم چی شده تو که همین الان از شناسایی برگشتی همین جا بمان و کمی استراحت کن.
🔸همانطور که داشت بلند می شد گفت رفته بودم برای شناسایی آنقدر به عراقی ها نزدیک شدم که رسیدم به سنگرهایش وقتی رفتم توی یک سنگر یکی از فرماندهانشان را دیدم که روی تخت خوابیده بود رفتم بالای سرش خواب بود کلتم را درآوردم و همه گلوله هایش را توی سینه ژنرال خالی کردم.
🔹وقتی محمد تقی داشت حرف می زد از ترس می لرزیدم از کار ترسناکی که کرده بود ترس تمام وجودم را گرفته بود.
🔸دست گذاشت روی جیبش و گفت این کاغذ نقشه حمله عراقی ها به ماست که از توی جیب ژنرال عراقی پیدا کرده ام من باید خیلی فوری خودم را برسانم به حاج قاسم و نقشه را بدهم بهش.
🔹حتی یک سانتیمتر عقب نشینی ممنوع...
🔸توی درگیری ها خیلی سماجت می کرد و می ایستاد و با هر سلاحی که دم دستش بود مبارزه می کرد اما حاضر نبود عقب برگردد می گفت قسم خوردم هر جا دارم می جنگم حتی یک سانتیمتر پایم را عقب نگذارم که باعث دلخوشی عراقی ها بشوم قسم خوردم بمانم تا آخرین قطره خونم بریزد...
💢آدرس مزار مطهر شهید محمد تقی ابوسعیدی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۲ شماره ۵۸...
#شهید_محمدتقی_ابوسعیدی@shahidan_kerman