مهندسی دختر زیبایی دید که با پدرش گدائی میکرد .
از پدرش دختر را خواستگاری کرد.
پدرش گفت اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا .
مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد .
روز دوم گدایی ، دخترک دید مهندس گریه میکنه .
علت را پرسید .
مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم که چندین سال تو شركت عسلویه وقتمو تلف کردم😂😂